<!-- /* Font Definitions */ @font-face {font-family:Tahoma; panose-1:2 11 6 4 3 5 4 4 2 4;} /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal { mso-style-parent:""; margin-top:0in; margin-right:0in; margin-bottom:10.0pt; margin-left:0in; line-height:115%; font-size:11.0pt; font-family:"Arial","sans-serif";} .MsoChpDefault { font-family:"Arial","sans-serif";} .MsoPapDefault { margin-bottom:10.0pt; line-height:115%;} @page WordSection1 {size:8.5in 11.0in; margin:1.0in 1.0in 1.0in 1.0in;} div.WordSection1 {page:WordSection1;} /* List Definitions */ @list l0 {} @list l1 {} ol {margin-bottom:0in;} ul {margin-bottom:0in;} -->
1. گفتم که تورا زخود بیزار کنم /جانم به کفم آورده بیمار کنم / تو احساس نجیبی که به من دل دادی /خواهم که تورا بوئیده احساس کنم
گلهای سرخ این زمان ؛نه آن گلهای لاله عشق ومحبت اند ،گلهای اند که با رنگ خون آلوده شده ورنگ بوی گرفته اند .
شاید که لباس فریب به تن کرده ویا هم عطش خود خواهی وجودشان را اینگونه گُلگون ساخته است .
واما
در این میان بیچاره لالهِ صادق است که پرپرو پایمال میشود؛در میان جنگل روبا بیچاره دلَ آهوست که میلرزد ،می افتد وبه خون غرق میشود
1. هنوز به کودکی می ما نم که به تبسم فریب کارانه مردم خوشحال می شود وبه آنها دل میبندد وهرلحظ که تشنه وگرسنه محبت وعاطفه می شود میرود کنار درختی تا از آن درخت محبت وعاطفه بچیند؛ اما نه دستش به درخت وثمره اش میرسد ونه هم درختهای باغ فریب قلبهای مملو ازمحبت دارند.